[اِ تِ] (ص نسبی) منسوب به استدلال. || آنکه دلیل بر دعوی اقامه کند. || مجازاً، حکیم. کلامی. مقابل کشفی و شهودی :
(صفت نسبی، منسوب به استدلال) [عربی. فارسی] [estedlāli] ۱. مربوط به استدلال. ۲. [مقابلِ کشفی و شهودی] مبتنی بر دلیل و استدلال: حرفهای استدلالی. ۳. (اسم، صفت) کسی که همواره به دلیل و استدلال تمسک میجوید؛ طرفدار منطق و استدلال. ۴. فیلسوف: ♦ پای استدلالیان چوبین بُوَد / پای چوبین سخت بیتمکین بُوَد (مولوی: ۱۲۱).