[اِ تِ تا] (ع مص) در پرده شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). در پرده پنهان گردیدن. (غیاث). پوشیده گردیدن. (منتهی الارب). پوشیدگی. اختفاء. تواری. || پوشاندن. پوشانیدن. نهان کردن. پنهان کردن. اخفاء. || پرهیز کردن. (از منتهی الارب). || مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: استتار در لغت در پرده شدنست. و نزد شعراء آنست که حرفی بجهت استقامت وزن بحرفی بپوشد، مثلاً عین را الف خواند. و این از عیوبست. و مُستتر نزد نحویان قسمیست از ضمیر و آنرا مُستَکِنّ نیز نامند. و در ضمن معنی لفظ ضمیر شرح آن بیان گردد. ان شاء الله تعالی. || استتار کوکب(1)؛ پنهان شدن کوکبی در وراء کوکبی دیگر.

(اِ ت ِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) پوشیده شدن، پنهان شدن. ۲- (مص م.)پنهان کردن.

(اسم مصدر) [عربی] [estetār] ۱. پنهان شدن؛ پوشیدگی. ۲. پنهان کردن.

اختفا، پنهان‌سازی، پوشش، مستورسازی، نهان‌سازی

اِستِتار یا همرنگی یکی از راه‌هایی است که برای در امان ماندن موجودات زنده و غیرزنده از دیده شدن به وسیله دشمن به شیوهٔ غیرقابل تشخیص شدن از محیط پیرامون به‌کار می‌رود. استتار به هر گونه بهره بردن یا ترکیب کردن مواد، رنگ‌ها، ایجاد خطای دید، و چنین چیزها که باعث پنهان شدن یا سخت‌تر دیده شدن جانوران یا اجسام (دیدگریزی) یا اینکه آنها با استتار خود را به چیز دیگری همرنگ ساخته (محاکات) گفته می‌شود. برای مثال می‌توان به پوست خال‌دار یوزپلنگ‌ها، لباس جنگی سربازان امروزی، بال‌های حشره راست‌بال که شبیه به برگ درخت است، اشاره کرد. رویکرد سوم، حرکت خیره‌کننده که بیننده را با یک الگوی آشکار اشتباه می‌گیرد و باعث می‌شود تا شیء قابل مشاهده باشد اما فهمیدن موقعیت آن لحظه به لحظه سخت‌تر می‌شود. هدف بیشتر روش‌های استتار دیدگریزی است. دیدگریزی اغلب به شیوهٔ شباهت کلی به پس‌زمینه، رنگ متضاد با کنتراست بالا، از بین بردن سایه و دورنگ بودن مانند تیره‌تر بودن در سطح بالایی بدن و روشن‌تر بودن در سطح زیرین بدن صورت می‌پذیرد. در اقیانوس آزاد، که هیچ زمینه‌ای در آن وجود ندارد، روش‌های اصلی استتار شفاف بودن، نقره‌ای بودن و دورنگ بودن است و توانایی تولید نور از جمله موارد دیگری است که برای ضد روشنایی استفاده می‌شود، مانند بخش زیرین بدن سرپایانی همچون ماهی مرکب. برخی جانوران مانند آفتاب‌پرست و اختاپوس توانایی آن را دارند تا به‌طور فعال الگو و رنگ پوست خود را تغییر دهند، چه برای استتار و چه برای علامت‌دهی. ممکن است که برخی از گیاهان برای خورده نشدن توسط جانوران گیاهخوار نیز از استتار استفاده کنند.

واژه های نزدیک