[اُ] (حامص) آموزگاری. معلمی. || حذق. حذاقت. حاذقی. مهارت. ماهری. نیکدانی : اکنون استادی درین طاق زدنست که چگونه بهم برآورد. (نزهت نامهء علائی).
[] (اِخ) موضعی در جنوب تایمنی در افغانستان.
( اُ ) (حامص.)۱ - مهارت. ۲- زیرکی، تدبیر.
آموزگاری، معلمی تبحر، حذاقت، خبرگی، مهارت
استادی میتواند به موارد زیر اشاره کند: