فرهنگ دهخدا

از بن گوش

[اَ بُ نِ] (ق مرکب) کنایه از کمال اطاعت و بندگی و خدمتکاری از ته دل و مکنون خاطر. (برهان). و مأخذ این آن است که چون کسی جائی بندگی دارد یا فرمان کسی بپذیرد از غایت تواضع بن گوش میگیرد و سر فرودمیکند، کنایت بدینکه من بندهء توام و حلقهء عبودیت در گوش دارم. (مؤید الفضلاء). از بن دندان. از نرمهء گوش. (آنندراج) :

فرهنگ معین

از بن گوش

(~. بُ نِ) (ص.)نهایت کمال اطاعت، فرمانبرداری.