[اَ] (اِ)(1) درختچه ای که در همهء جنگلهای شمالی حتی ارسباران و گلی داغ و گردنهء چناران میروید. حدّ سفلای آن سواحل آستارا و حد علیا، کتول در ارتفاع 2000 گزی. (گااوبا). ازگِل. نلکه. زعرور. سِر (در آستارا). زِر. تُرسه سِر (در طوالش). فَتَر (در اطراف رشت). کُنُس (در طالقان قزوین). کنس. کنوس. کونوس (در گیلان و مازندران). ترش کُنُش (در رامسر و شهسوار). تالاس گور (در رامیان). کُندُز. کُندُس (در گرگان و کجور). (گااوبا).

( اَ ) (اِ.) ۱- درختچه‌ای است خاردار با چوبی سخت و محکم و شکوفه‌های سفید. ۲- میوه درخت ازگیل که قهوه‌ای رنگ و ترش مزه‌است.

(اسم) ‹ازگل› (زیست‌شناسی) [azgil] ۱. میوه‌ای کروی‌شکل، گوشتالو، قهوه‌ای‌رنگ، شیرین، و کمی گس. ۲. درختچۀ خاردار و جنگلی این میوه با گل‌های سفید.

آزخ، آژخ

ازگیل درختچه‌ای بزرگ یا درختی کوچک از خانواده گل‌سرخیان است. میوه این درخت که ازگیل نامیده می‌شود، از زمان باستان کشت شده است. این میوه معمولاً در زمستان در دسترس است و پس از رسیدگی بیش از حد خورده می‌شود. ازگیل را می‌توان به‌صورت خام یا در انواع غذاهای پخته مصرف کرد.

واژه های نزدیک