[اُ بَ] (اِخ) طایفه ای از تاتار. رجوع به اوزبک شود.
[اُ بَ] (اِخ) (اتابک...) والی تبریز بزمان حملهء مغول: و چون لشکریان مغول در زنجان و اردبیل و سراه مراسم قتل و غارت بجای آوردند و از سراه جلوریز روی بسوی تبریز آوردند اتابک ازبک که در آن زمان والی آن خطه بود صلاح در صلح دید و مال فراوان نزد مغولان فرستاده ایشان را از قتل و غارت تبریز درگذرانید. (حبیب السیر جزو اول از ج 3 ص 13).
[اُ بَ] (اِخ) (اتابک...) جهان پهلوان بن اتابک محمد: چون اتابک محمد ده سال فرمانفرمای عراق و آذربایجان بود و در ذی حجهء سنهء احدی و ثمانین و خمسمائه (581 ه . ق.) بعالم بقا توجه فرمود و از وی چهار پسر ماند: ابوبکر، قتلغ اینانج، میرمیران، ازبک پهلوان. مادر ابوبکر و ازبک ام ولد بود و والدهء قتلغ اینانج و میرمیران نفیسه خاتون بنت امیر اینانج. (حبیب السیر جزو چهارم از ج 2 صص 209 - 210).
[اُ بَ] (اِخ) (اتابکی...) بانی محلهء ازبکیه در قاهره. (کتاب التاج چ احمد زکی پاشا ص 78 ح و ص 244).
(اسم) [مغولی] ‹اوزبک› [ozbak] ۱. طایفهای از مغولان که از اعقاب سپاهیان چنگیز در ماوراءالنهر و نواحی بین دریاچۀ آرال و دریای خزر هستند. ۲. از مردم ازبک؛ ازبکی: کُشتیگیر ازبک.
اُزبِکها یکی از اقوام ترکتبار باشندهٔ آسیای میانه هستند. ازبکها بیشینهٔ جمعیت ازبکستان را تشکیل میدهند و در درهٔ فرغانه که شامل شمال و باختر تاجیکستان و جنوب قرقیزستان میشود و سواحل آمودریا در خاور ترکمنستان و شمالغربی افغانستان نیز جمعیت زیادی دارند. ازبکها به زبان ازبکی از خانوادهٔ زبانهای ترکیتبار سخن میگویند و بیشتر آنها مسلمانان سنی مذهب حنفی هستند. از میان اقوامی که تحت حاکمیت شوروی بودند، ازبکان دچار کمترین همگونسازی فرهنگی روسی (روسیسازی) شدهاند؛ و اغلب زبان ازبکی را به عنوان زبان نخست خود میشناسند.برابر تاریخ قوم ازبک به عنوان قومی مرکب و برآمده از مردمان ایرانیتبار آسیای میانه و تُرکتبارهای زردپوست آسیای میانه پیشینهٔ تاریخی چندانی ندارد و بیشتر آنها تاجیکهایی هستند که در ۲۰۰ سال اخیر ترکزبان شدهاند.