[اَ بَ] (ع ص) مرد بزرگ دوش و کتف. || موذی از هر چیزی. (منتهی الارب).

(قید) ‹ازبرم، ازبیر› [azbar] از حفظ؛ از حافظه. ⟨ ازبر داشتن: (مصدر متعدی) چیزی را به یاد داشتن؛ مطلبی را در حافظه داشتن. ⟨ ازبر کردن: (مصدر متعدی) حفظ کردن و به خاطر سپردن.

ازبر، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان ایران است.

واژه های نزدیک