[اَ] (ع ص) خردمند. (صراح) (مهذب الاسماء). بخرد. عاقل. (آنندراج) (کنز اللغات). زیرک. دانا. (وطواط) (آنندراج). اَرِب. ج، ارباء. (مهذب الاسماء): ادیبی اریب.

[اُ](1) (ص)(2) محرف. (جهانگیری) (برهان). کج. منحرف. قیقاج (بترکی). (برهان). اُریف. اریو. (رشیدی). وریب و این اریب اصل کلمهء مُورب عرب است، یا هر دو زبان این کلمه را داشته اند و مؤلف غیاث اللغات گوید: این [ کلمه ] امالهء وراب است بعد ابدال واو بهمزه :

( اُ ) [ ع. ] (ص.)۱ - منحرف، کج. ۲- کجی.

( اَ ) [ ع. ] (ص.) خردمند، زیرک، دانا.

(صفت) [عربی] [قدیمی] [arib] عاقل؛ خردمند؛ دانا.

(صفت) ‹اریو، وریب› [orib] ۱. کج؛ خمیده. ۲. (قید) به‌صورت کج: کمد را اریب گذاشته بود. ⟨ بر (به) اریب: [قدیمی] (قید) به‌صورت مایل و کج: ♦ یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب / یک قدم چون پیل رفته بر اریب (مولوی: مجمع‌الفرس: اریب).

بخرد، خردمند، دانا، عاقل، فاضل، فرزانه ≠ نادان

کژ، محرف، معوج، منحرف، مورب ≠ راست

واژه های نزدیک