[اَ ژَ] (اِ) جادوئی. طلسم :

[اَ ژَ] (اِخ) ارتنگ. ارثنگ. کتاب مانی که بتصاویر دلکش منقش بود :

[اَ ژَ] (اِخ) نام دیوی از سالاران دیو سپید به مازندران گاه جنگ کیخسرو، و او را رستم بکشت :

[اَ ژَ] (اِخ) نام پهلوانی تورانی پسر زره و او بدست طوس کشته شد. (برهان). یکی از پهلوانان تورانی است و بر دست طوس بن نوذر کشته شد. (جهانگیری) :

[اَ ژَ] (اِخ) (چاه...) چاهی بتوران زمین که افراسیاب بیژن را در آن بند کرد. چاه بیژن :

(اَ ژَ) (اِ.) نام کتاب مانی که دارای انواع نقش و نگار بوده و به موجب آن مانی ادعای پیغمبری داشت.

(~.) (اِ.) نام چاهی که افراسیاب، بیژن را در آن زندانی کرد.

(اسم) ‹ارثنگ، ارتنگ، اردهنگ، اردنگ، ارجنگ› [aržang] ۱. نام کتاب مانی که دارای انواع نقش‌ونگار بوده: ♦ در جنب جمال تو بُوَد صورت دیدار / هر نقش که صورتگر ارژنگ نگارد (خواجو: ۴۱۷)، ♦ به تیشه صورت شیرین بر آن سنگ / چنان برزد که مانی نقش ارژنگ (نظامی۲: ۲۲۳). ۲. [قدیمی، مجاز] جایی یا چیزی که دارای نقش‌و‌نگار زیبا باشد. ۳. [قدیمی، مجاز] نقش‌ونگار.

[پسر] (= ارتنگ) نام کتاب مصور تألیف ' مانی '؛ (در اعلام) نام پهلوانی تورانی پسر زره ؛ نام چاهی در توران ؛ (به مجاز ) نقش و نگار

ارژنگ یکی از نام های قدیمی ایران است این اسم در ارتنگ و ارجنگ ریشه دارد. آرتنگ: به معنی هنرمند ارجنگ: علت جنگ ، دلیل بروز جنگ همچنین این نام به معنای خوش خط و خال نیز می باشد

  • ارژنگ : از پهلوانان نامی توران.
  • ارژنگ (نگارنامه): نام کتاب مصوری است که توسط مانی پیامبر در زمان ساسانیان نگاشته شد.
  • ارژنگ دیو: نام دیوی است در شاهنامه فردوسی که رستم در خوان ششم از مجموعه هفت خوان رستم با او جنگید.
  • قلعه ارژنگ: مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است.

واژه های نزدیک