[اَ ژَ] (اِ) ارزن. ارزه. ارجن. ارجَنک. ارجان. درختی است با چوبی سخت که از وی کمان سازند. نوعی بادام کوهی است(1). درختچه ای از نوع بادام وحشی در نقاط خشک کوهستانی حوالی طهران و فارس. بادِم. تنگرس. تنگس. بیو. بیف. بخورک(2). قسمی از درخت بادام کوهی است که در غایت تلخی باشد و آنرا ارجن نیز خوانند و در دواها بکار برند و پوست او را بر کمان و بتوی تیر بپیچند و او را تور گویند و از چوب آن عصا سازند. (جهانگیری) (برهان). لکن از قطعهء ذیل برمی آید که ارژن نوعی از میوه های خوردنی است :

[اَ ژَ] (اِخ) (دشت...) ارزن. رجوع به ارزن شود.

(اَ ژَ) (اِ.) درختچه‌ای از دسته بادامی‌ها از تیره گل سرخیان که دارای گونه‌های مختلف است. گونه‌ای از آن در فارس خصوصاً در دشت ارژن و کوه‌های بختیاری روییده می‌شود، بخورک.

(اسم) ‹ارزن، ارژنه، ارجن، ارجان› (زیست‌شناسی) [aržan] درختچۀ بادام کوهی با میوۀ تلخ و چوب سخت و راست که از چوب آن عصا درست کنند و در نواحی کوهستانی و خشک می‌روید.

بادام گیاهی بومی ایران و کشورهای اطراف و آسیای مرکزی است اما در مناطق بسیاری کشت می‌شود.