[اِ مِ] (ع مص) بغایت سرخ شدن چنانکه بسیاهی مایل باشد. (کنزاللغات). برنگ رمکه ای شدن شتر. برنگ رمکه گردیدن شتر. (منتهی الارب). سخت سرخ شدن اشتر چنانکه با سیاهی زند. (زوزنی). || لاغر و نزار گشتن شتر. لاغر و نزار گردیدن ستور. || نرم و لطیف و باریک شدن. (منتهی الارب).