[اُ مَ وی ی] (ص نسبی) منسوب به ارمیه(1) از بلاد آذربایجان و جماعتی از علماء بدان نسبت دارند. (انساب سمعانی). اهل ارمیه. از ارمیه.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) او راست کتابی در غریب الحدیث و آن تتمهء کتاب ابن الجوزیست. (کشف الظنون).
[اُ مَ وی ی] (اِخ) ابن حامد. یکی از ائمهء لغت عربست.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) تاج الدین. رجوع بتاج الدین و عیون الانباء شود.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) رجوع به حسین بن عبدالله... شود.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) رجوع به سراج الدین... شود.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) رجوع به صفی الدین عبدالمؤمن فاخر... شود.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) رجوع به فرح بن ابی بکر... شود.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) رجوع به محمد بن الحسین شود.
[اُ مَ وی ی] (اِخ) رجوع به محمد بن عمر بن یوسف... شود.
(صفت نسبی، منسوب به ارمیه [= ارومیه]، از شهرهای آذربایجان) [عربی: ارمویّ] [ormavi] ۱. مربوط به ارومیه. ۲. از مردم ارومیه؛ ارومیهای.
ارموی به معنای منسوب به ارمیه است و میتواند به موارد زیر اشاره کند: