[اَ غَ] (اِ) درختی باشد بغایت سرخ و رنگین، طبیعت آن سرد و خشک است، اگر از بهار آن شربتی سازند و بخورند رفع خمار کند و چوب آنرا بسوزانند بر ابرو مالند موی برویاند و سیاه برآید و معرّب آن ارجوان است. (برهان). درختی است که شاخهای باریک دارد و در موسم بهار همهء درخت از گلها سرخ میگردد و اص برگ ندارد و در موسم دیگر پربرگ میشود. (غیاث اللغات). گلی است سرخ. (فرهنگ اسدی نخجوانی). و گویند گیاهی است سرخ و صحیح آنست که درخت است و شاخهای آن باریک میشود و در تمام سال یک بار برگ آرد. (مؤید الفضلاء). درختی است که گلهای سرخ آورد. (حاشیهء فرهنگ اسدی نخجوانی). و بکوهستان خراسان بسیار بود. (فرهنگ اوبهی). این درخت در دره های گرگان بیش از دیگر نقاط جنگلهای خزر هست و از ارتفاع 180 گزی تا 900 گزی دیده میشود. (گااوبا)(1). دو گونه از این درخت در درهء سفیدرود و دره های نسبهً گرم لرستان هست و هر دو گونه را ارغوان نامند. (گااوبا). ارجوان. خزریق. زمزریق. زعید :

[] (اِخ) قریه ای است بزرگ در ولایت و سنجاق معموره العزیز، و آن در قضای گبان معدنی و در جنوب غربی فرات واقع است. (قاموس الاعلام ترکی).

(اَ غَ) (اِ.) درختی از تیره پروانه واران دارای برگ‌های گرد و گُل‌های سرخ.

(اسم) ‹ارجوان› [arqavān] ۱. (زیست‌شناسی) گلی سرخ‌رنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ‌ها شکفته می‌شود. ۲. (زیست‌شناسی) گیاه این گل با برگ‌های گرد که در اول بهار گل می‌دهد و قسمت‌های مختلف آن مصرف دارویی دارد. ۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] = ارغوانی: ♦ زمین ارغوان و هوا آبنوس / سپهر و ستاره پرآوای کوس (فردوسی: ۳/۱۱۵). ۴. [قدیمی، مجاز] صورت سرخ و زیبا.

[دختر] (در گیاهی) درختی است زینتی از تیره‌ی پروانه واران با گلهایی به رنگ سرخ مایل به بنفش؛ (در گیاهی) گلی قرمز رنگ و چسبیده به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ‌ها پدیدار می‌شود ؛ (به مجاز) چهره‌ی زیبا و گلگون . ]ارغوان را (در انگلیسی)ove tree و (در عربی) ارجوان و (در فارسی) درخت ارغوان و یا درخت گل ارغوان گویند[