[اِ] (ع مص) فرستادن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (مؤید الفضلاء) (غیاث). گسیل کردن. گسی کردن. ایفاد. فارسیان، ارسال را بر تحفه و سوغات استعمال کنند. (غیاث از مصطلحات) :شتاب کن در ارسال جواب این نبشته بسوی امیرالمؤمنین. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 314).
[اَ] (ع اِ) جِ رَسَل. پاره های چیزی: جائت الخیل ارسا؛ ای قطیعاً قطیعاً. || بندهای نی :
( اِ ) [ ع. ] (مص م.) ۱- فرستادن، روانه ساختن. ۲- پیک فرستادن.
(اسم مصدر) [عربی] [ersāl] ۱. فرستادن. ۲. [قدیمی] رها کردن.
ایفاد، فرستادن اعزام، روانه، گسیل
منتشر کردن , اشاعه دادن , رساندن , پخش کردن (از راديو) , سخن پراکني , انتقال , عبور , ارسال , سرايت , اسبابي که بوسيله ان نيروي موتور اتومبيل بچرخهامنتقل ميشود , فرا فرستي , فرا فرستادن