[اَ زِ] (اِمص، اِ) اسم مصدر از ارزیدن. عمل ارزیدن. || قیمت. بها. (آنندراج). ارز. ارج. آمرغ. || قدر. || برازندگی. شایستگی. زیبندگی. قابلیت. استحقاق. || اعتبار یک سند یا متاع. پولی که در سند نوشته شده(1).

(اَ زِ) (حامص.) ۱- بها، ارز، قیمت. ۲- قدر، شایستگی.

(اسم مصدر) [arzeš] ۱. بها؛ قیمت. ۲. اهمیت. ۳. شایستگی. ۴. (اسم) (جامعه‌شناسی) معیارهای مشترک در جامعه برای ارزیابی مناسبات فرهنگی. ۵. (اسم) قدر؛ مرتبه.

بها، ثمن، قیمت، مظنه، نرخ ارج، اهمیت

اَرزِش در اصطلاح جامعه‌شناسی و فلسفه اخلاق، باورهایی است که افراد یا گروه‌های انسانی در مورد چیزهای مطلوب و مناسب دارند. ارزش‌های گوناگون، نمایانگر جنبه‌های اساسی تنوع در فرهنگ انسانی است. ارزش‌ها معمولاً از عادت و هنجار، سرچشمه می‌گیرند.

واژه های نزدیک