[اِ تِ] (ع مص) تکیه کردن بر آرنج. (منتهی الارب). بر مرفق تکیه کردن. بر آرنج تکیه کردن. (غیاث). بر وارن تکیه کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || تکیه کردن بر نازبالِش. بر مرفقه تکیه کردن. || ارتفاق حوض؛ پر گردیدن آن. || بچیزی یاری گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || رفیق بودن. رفاقت کردن. قوله تعالی: «... و حسنت مرتفقاً». (قرآن 18/31).
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) بر آرنج تکیه دادن، تکیه دادن بر نازبالش. ۲- رفاقت کردن، همراهی کردن. ۳- (مص م.) دوست طلبیدن. ۴- حقی است برای شخص به تبعیت از ملک خود در ملک شخص دیگر برای استفاده بردن کامل از ملک خویش، مانند: حق مجری، حق پنجره، حق ناودان و غیره.
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [ertefāq] ۱. (حقوق) حقی برای مِلک کسی در ملک دیگری، مانندِ حق عبور آب، حق گشودن پنجره، و حق ناودان. ۲. رفیق بودن؛ رفاقت. ۳. همراهی و مدارا کردن؛ سازش کردن.