[اُ] (حامص) بازرگانی. تجارت با سرمایهء دیگران. مضاربه : مردی مسنّ... بحضرت او آمد و دویست بالش زر التماس کرد به ارتاقی. (جهانگشای جوینی). و شریف و وضیع بحمایت ارتاقی تمسک جسته و از بسیاری آن زیردستان خسته. (جهانگشای جوینی). شخصی بود سید از چرغ بخارا... از قاآن به ارتاقی بالش گرفته بود... (جهانگشای جوینی).