[اَ بَ عَ] (ع عدد، ص، اِ) چهار. اربع. || چهارگانه.
[اَ بِ عَ] (ع اِ) جِ ربیع، بمعنی یکی از دو ماه ربیع الاول و ربیع الآخر. و بعضی گویند ربیع اگر ربیع الکلأ (گیاه) باشد جمعش اربعه است و اگر بمعنی نهر باشد جمع آن اَرْبِعاء است.
[اَ بَ عَ] (اِخ) (بلوک...) نام چهار ناحیه بود: ده رم، ده رود، هنگام، رودبال. در جانب جنوبی شیراز بمسافت بیست وشش فرسنگ است. درازی این بلوک از دشت دال تا امام زاده شهید یازده فرسخ، پهنای آن از پنج شیر تا احمدآباد چهار فرسخ است، محدود است از جانب شرق ببلوک قیر و کارزین و از سمت شمال بفیروزآباد و از طرف مغرب بنواحی بلوک دشتی و از جانب جنوب ببلوک خنج و بلوک گله دار و از گرمسیرات فارس است، هوایش گرم آبش از رودخانهء فیروزآباد و چشمه. شکارش آهو و بز و پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و دراج و در زمستان هوبره. درخت کوهستان و صحرای این بلوک عموماً کنار شیرین و ترش. بساتین آن نخل و نارنج و لیمو و نارنگی. کشتش تنباکو و کنجد و پنبه و شلتوک. و گندم و جو را بیشتر دیمی زراعت کنند. در سال خوش باران، بذری سی چهل بذر دهد. قصبهء آن ده رم است و عموم خانه های آن از خشت خام و گل و چوب است. شمارهء خانه های آن نزدیک بسیصد خانوار است و این بلوک را نوزده قریه باشد.
[اَ بَ عَ] (اِخ) (قضاء...) قضائی است در لواء اماسیه از ولایت سیواس، واقع بمسافت 18ساعته راه در مشرق اماسیه، دارای قریب 27 هزار تن سکنه و 119 قریه. محصول آن حبوب و تنباکو است. (ضمیمهء معجم البلدان). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
(اَ بَ عَ) [ ع. اربعه ] (اِ.) ۱- اربع، چهار. ۲- چهار مرد. ۳- چهارگانه.
(صفت) [عربی: اربعَة] [arbae] چهارگانه: عناصر اربعه.