[اَ] (ع ص، اِ) جِ رَبّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به رَبّ شود. خدایان. پروردگاران: و لایأمرکم أن تتخذوا الملائکه والنبیین أرباباً... (قرآن3/80)؛ و شما را امر نمیکند که ملائکه و پیامبران را به خدائی بگیرید. یا صاحبی السجن أارباب متفرقون خیر أم الله الواحد القهار. (قرآن 12/39)؛ ای دو رفیق زندانی من آیا خدایان متعدد بهترند یا خدای واحد قهار. || دارندگان. صاحبان.
[اِ] (ع مص) نزدیک چیزی شدن. || پیوسته بودن و ادامه یافتن باد جنوب. || ادامه یافتن بارش ابر. || اقامت نمودن در جائی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || ملازم گشتن و انس و محبت یافتن ماده شتر به فحل یا به فرزند خود. (از ذیل اقرب الموارد بنقل از لسان).
( اَ ) [ ع. ] ( اِ.) جِ رب. ۱- پرورش دهندگان، مربیان. ۲- مالک، دارا، صاحبِ مِلúک. ۳- خداوندگار. ۴- آقا.
(اسم) [عربی] [arbāb] ۱. رئیس؛ بزرگ. ۲. کارفرما. ۳. آقا؛ مخدوم؛ سَرور. ۴. صاحب؛ مالک. ۵. عنوانی احترامآمیز برای برخی از بزرگان زردشتی: ارباب جمشید. ۶. صاحبان. ۷. [جمعِ رَبّ] [قدیمی] = رَبّ Δ فقط در معنی ۶ و ۷ بهصورت جمع به کار میرود.
آقا، خواجه، سرور، صاحب، کارفرما، مخدوم، مولا فئودال، مالک، ملاک، ≠ نوکر
ارباب یا پروردگار نامی است برای شخص یا خدایی که دارای قدرت ، کنترل یا نیرو بر دیگران است و به عنوان یک ارباب، رئیس یا حاکم عمل میکند. این نام همچنین میتواند به اشخاص خاصی اشاره کند که دارای عنوان همتا در انگلستان هستند یا از عنوانهای ادبی برخوردارند. جمع "اربابان" میتواند به یک گروه یا بدنهای از همتایان اشاره کند.