[اَ بَ] (ع مص) ارابه. ارب. عاقل شدن. خردمند شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). زیرک شدن. (صراح).
[اِ بَ] (ع مص) کسی را بگمان افکندن. بگمانی افکندن. (تاج المصادر بیهقی). بگمان انداختن. در شک افکندن. || شک آوردن. ریبت آوردن. || تهمت کردن. || صاحب شک و تهمت گردیدن مرد (یعنی متهم شدن)، یا کار ناپسندی کردن. || جغرات ساختن شیر را. ماست بستن.
[اَ را / اَرْ را بَ / بِ] (اِ)(1) گردون. (برهان قاطع). گردونه(2). بارکش. گاری(3). گردون که از چوب سازند و بر آن بار کشند. صاحب بهار عجم گوید که ارابه به الف و بای موحده و عرابه به عین مهمله و بای موحده هر دو غلط است آنچه بتحقیق پیوسته صحیح عراده به عین مهمله و دال مهمله است. مؤلف غیاث اللغات گوید که چون در برهان و جهانگیری غرده به فتح غین معجمه و دال مهمله بمعنی گردون چوبی نوشته است به این دلیل غراده صحیح باشد بفتح غین معجمه مزید علیه غردهء مذکور و اینچنین زیادت الف در فارسی بسیار آمده و بقول برهان که اهل لسان است دریافت میشود که ارابه بمعنی گردون لفظ علیحده است. (غیاث):
(اَ رّ بِ) (اِ.) گاری با دو چرخ که از چوب میساختند و برای حمل بار از آن استفاده میکردند.
(اسم) [arrābe] وسیلۀ نقلیۀ چرخدار که بیشتر برای حملونقل بار به کار میرود؛ گردونه؛ گاری. 〈 ارابهٴ جنگی: [قدیمی] گردونه یا وسیلهای که در جنگ به کار میرود، مانند تانک، زرهپوش.
درشکه، دلیجان، کالسکه، گاری، گردونه
اَرّابه یا: (گردونه) وسیلهٔ نقلیهای است که دو چرخ دارد و معمولاً به وسیلهٔ یک یا چند حیوان کشیده میشود. تفاوت ارابه با گاری آن است که گاری چهار چرخ دارد و با یک یا دو اسب کشیده میشود. از طرفی هر دوی آنها با کالسکه، که فقط برای حمل و نقل انسان ساخته شده، متفاوتاند. ارابهها اولین بار توسط ایرانیان و دودمان هخامنشی مورد استفاده قرار گرفتند.
ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎ ﺁﻣﺪﻩ: ﺧﻮﺍﺏ ﻳﻚ ﺍﺭﺍﺑﻪ: ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺸﻤﺎ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ﻳﻚ ﺍﺭﺍﺑﻪ ﻣﻴﺮﺍﻧﻴﺪ: ﻳﻚ ﺿﺮﺭ ﻣﺎﻟﻲ ﻳﻚ ﺍﺭﺍﺑﻪ ﺑﺎ ﺑﺎﺭ ﺳﻨﮕﻴﻦ: ﻳﻚ ﺷﺎﻧﺲ ﻏﻴﺮﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ. ﻳﻚ ﺍﺭﺍﺑﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻴﺮﺳﺪ: ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﻳﻲ ﺑﻬﻤﺮﺍﻫﻲ ﺷﺨﺼﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺭﺍﺑﻪ ﻫﺴﺘﻴﺪ: ﺷﺎﻧﺲ ﺧﺎﺭﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﺭﺍﺑﻪ ﻫﺴﺘﻴﺪ: ﺍﺯ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺭﺙ ﻣﻴﺮﺳﺪ. ﺳﻮﺍﺭ ﻳﻚ ﺍﺭﺍﺑﻪ ﻋﻠﻮﻓﻪ ﻫﺴﺘﻴﺪ:ﺑﻲ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﻲ ﻭ ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ