[اِ] (ع مص) اقرار. اعتراف. اقرار کردن. (منتهی الارب). خستو شدن. قبول کردن. شناختن. || گردن نهادن. (تاج المصادر بیهقی). گردن دادن. (منتهی الارب). ذعن. رام شدن. (آنندراج). فرمانبرداری و اطاعت. (غیاث اللغات): انقیاد و اذعان بحدّی که امیر صدهزار [ را ] ... بمجرّد اینکه سهوی کند یک سوار بفرستد تا... تأدیب او بکند. (جهانگشای جوینی). || فروتنی نمودن. (منتهی الارب). خضوع. || خوار گردیدن. (منتهی الارب). || بشتافتن در فرمانبرداری. (منتهی الارب). شتافتن به اطاعت کسی. || اذعان، عزم و ارادهء قلب است که عبارت از جزم اراده است پس از تردید و شک. (تعریفات جرجانی). اعتقاد و عزم قلب و عزم جزم اراده باشد بعد از تردید و اذعان را مراتبی است و پست ترین مرتبهء آن ظن و بالاترین مرتبهء آن یقین باشد و بین ظنّ و یقین تقلید و جهل مرکب است و تفصیل هر یک از این مراتب سه گانه در جای خود بیاید. (کشاف اصطلاحات الفنون).

( اِ) [ ع. ] ۱- (مص م.) اقرار کردن، گردن نهادن. ۲- (مص ل.) فروتنی کردن، فرمانبرداری.

(اسم مصدر) [عربی] [ezān] ۱. اقرار کردن؛ گردن نهادن؛ اقرار؛ اعتراف. ۲. [قدیمی] فرمانبرداری؛ اطاعت.

اعتراف، اقرار، تایید، تصدیق، گواهی، معترف