[اِ] (ع مص) پیوسته کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی). پیوسته و همواره کردن چیزی را. دائم کردن کاری را. (غیاث اللغات) :

[اَ] (ع اِ) نوعی درخت که در گرما می روید. || آفتی است که به خرمابن عارض شود. (منتهی الارب).

[اَ دَ] (ع اِ) نام درختی است. || پوسیدگی و سیاهی تنهء خرمابن. پوسیدگی و سیاهی که به خرمابن رسد. (منتهی الارب).

[اُ] (ع ص، اِ) جِ آدم. مردم گندم گون. گندم گونان. || آهوی سفید. (مهذب الاسماء).

[اُ] (اِخ) یعقوب گوید: شعبه و شکافیست در جانب راست بدر و تا بدر سه میل مسافت دارد. کثیر گوید:

( اِ) [ ع. ] (مص م.) پیوسته و دایم کاری را کردن.

(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [edmān] ۱. مداومت کردن در انجام کاری. ۲. پیوسته شراب خوردن؛ شراب‌خوری مداوم.

اعتياد