[اَ تُ] (اِ مرکب) بلغمی که از گلو با آواز بدهن آرند و بیرون اندازند. آب دهان. خیو. بصاق. بزاق. || باستهزاء، نشان دولتی بر سینه و کلاه.

(اَ. تُ) (اِمر.) (عا.) آب دهان، خیو، بزاق.

واژه های نزدیک