[اَ فَ] (ع ص، اِ) خردچشم. بدبین. (تاج المصادر بیهقی). خردچشم کم بین. تنگ چشم. (زوزنی) (زمخشری). صاحب چشم کوچک و کم سو(1). (انساب سمعانی). کسی که در تاریکی بهتر بیند که بروشنائی و در ابر بهتر بیند که روز صافی بی ابر. || شب پرک یعنی روزکور. (آنندراج) :
[اَ فَ] (اِخ) نام سه کس از ائمهء نحو. ج، اَخافش. (منتهی الارب). مؤلف روضات الجنات بنقل از بغیه الوعاه آرد که اخافش یازده تن باشند. (روضات الجنات ص54). و ترجمهء هر یک در ذیل بیاید و چون اخفش مطلق گویند مراد سعیدبن مسعده است.
[اَ فَ] (اِخ) ابوالحسن سعیدبن مسعده بصری. رجوع به اخفش اوسط شود.
[اَ فَ] (اِخ) ابوالحسن علی بن مبارک. از مردم کوفه است، یکی از اَخافِش.
[اَ فَ] (اِخ) ابوالخطاب عبدالحمید بن عبدالمجید هجری ثعلبی بصری نحوی. مشهور به اخفش اکبر یا کبیر. ابوعبیدالله محمد بن عمران المرزبانی در الموشح (چ مصر صص121 - 123) از او روایت کند. وفات او بسال 215 ه . ق. است. (المزهر). وی از موالی و شاگردان ابی عمروبن العلاء و هم طبقگان وی و استاد سیبویه و کسائی و یونس و ابی عبیده است. او از اعراب اخذ لغت و عربیت کرد. رجوع به عبدالحمید... و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
[اَ فَ] (اِخ) ابوعبدالله. رجوع به اخفش هرون بن موسی شود.
[اَ فَ] (اِخ) احمدبن عمران بن سلامه الالهانی النحوی مکنی به ابی عبدالله و ملقب به اخفش الاوّل یا اخفش قدیم. رجوع به احمدبن عمران... و روضات الجنات ص54 و 55 شود.
[اَ فَ] (اِخ) احمدبن محمد الموصلی. او شیخ ابوالعباس بن محمد شافعی فقیه نحوی است و ثانی اَخافِش(1) است و ابن جنی معروف نزد او قرائت کرده و او راست: کتاب فی تعلیل القراآت السبع. (روضات الجنات ص55).
[اَ فَ] (اِخ) حسین بن حسن اخفش. از اولاد ائمه در کوکبان. وی اعجوبهء زمن بود و هم در کوکبان بسال 1103 ه . ق. درگذشت. (تاج العروس در مادهء خفش).
[اَ فَ] (اِخ) خلف بن عمر. او شیخ ابوالقاسم شقری بلنسی نحوی است و در علم عروض از مَهَره است و محمد بن عزیز العزیزی صاحب الغریب از او روایت دارد و او پس از سال 420 ه . ق. درگذشته است. (روضات الجنات ص55).
(اَ فَ) [ ع. ] ۱- (ص.) کسی که چشمش ضعیف و کم نور باشد. ۲- (اِ.) شب پرک.
(صفت) [عربی] [قدیمی] [axfaš] ویژگی کسی که چشمش ضعیف و کمسو باشد یا در روز و در روشنایی بهخوبی نمیبیند.