[اِ تِ] (ع مص) آمیخته شدن. (زوزنی). درهم شدن. امتزاج. اِلتباس. اِلتباک. آمیختن. درآمیختن :
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) آمیخته شدن، آمیختن.
(اسم مصدر) [عربی] [extelāt] ۱. آمیختن؛ مخلوط شدن؛ درهم شدن؛ درهم آمیختن؛ آمیختگی. ۲. (شیمی) ترکیب شدن دو یا چند جسم با یکدیگر بهطوریکه حتی با میکروسکوپ نتوان اجسام ترکیبشده را تمیز داد، اما با وسایلی بتوان آنها را از هم جدا کرد. ۳. گفتگوی دوستانه. ۴. [قدیمی] جماع کردن؛ همبستر شدن.
آمیزش، معاشرت آغشتن، امتزاج، ترکیب
در آمار، اختلاط به پدیدهای گفته میشود که پیوستگی آماری مشاهدهشده بین دو متغیر تصادفی حاصل از وجود متغیرهای تصادفی دیگر است و نه برهمکنش متغیرهای مشاهدهشده با یکدیگر. به متغیرهایی که باعث ایجاد پیوستگی بین متغیرهای مطلوب میشوند متغیرهای اختلاطی یا متغیرهای نهان گفته میشود.