[اِ تِ] (ع مص) نهان گردیدن. پوشیده گردیدن. پنهان شدن. استتار. تواری: عبدالملک از غصهء آن حیلت و محنت این علت بی سامان شد و جز گریختن و دست در دامن اختفا آویختن چاره ندانست. (ترجمهء تاریخ یمینی). || اختفاء چیزی؛ بیرون آوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). آشکار کردن. || پنهان کشتن کسی را که کسی نداند: اختفی دمه.

(اِ تِ) [ ع. ] (مص ل.) پنهان شدن، پنهان گشتن.

ناپديدي , ناپيدا شدن , نامرءي شدن