[اِ تِ] (ع مص) خَطف. ربودن. (منتهی الارب). ربودن همچو برق. (غیاث اللغات). || اختطاف حمی کسی را؛ دور شدن تب از او. || استراق سمع کردن شیطان. || اِمتلاس. خیره کردن چشم.
(اِ تِ) [ ع. ] (مص م.) ۱- ربودن همچون برق. ۲- خیره کردن چشم.
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [extetāf] بهسرعت قاپیدن؛ ربودن.
عمل ربودن (زن و بچه و غيره) , ربايش , دورشدگي , دوري از مرکز بدن , قياسي , قياس , دزدي هواپيما وساير وساءط نقليه ومسافران ان