[اِ تِ] (ع مص) تنها و منفرد بودن. || انداختن. || بریدن. اقتطاع. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). پاره ای از چیزی بریدن. پاره کردن. || بریده شدن. انقطاع. || انفراد. انفراد برأی. || حذف. || از میان بردن : هرآنچه در ایام هرج و مرج از دخل و خرج اندوخته بودند و باختزال و استنکال فراهم آورده از ایشان بستد بلطف و عنف. (ترجمهء تاریخ یمینی). || خیانت کردن :نسبت اختزالی بدو کردند. (ترجمهء تاریخ یمینی). || مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون گوید: اختزال، در لغت بریدن را گویند. و نزد اهل معانی نوعی از حذف باشد، چنانکه شرح آن در ضمن معنی کلمهء حذف در سابق بیان شد.

(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [extezāl] ۱. خودکامگی. ۲. خیانت در امانت.

تند نويسي , مختصر نويسي