[اَ] (صوت) اَه. آه. صوتی است نمودن نفرت و کراهت را. و شعوری بنقل از شرفنامه و برهان و مؤید الفضلاء معنی تحسین و آفرین نیز بدو داده است و اخ اخ را بمعنی بخ بخ گرفته لکن در زبان فارسی حاضر و همچنین در ادبیات قدیم باینمعنی دیده نشده است و باز در لغت نامه ها بمعنی ترحم و تأسف آورده اند و شنیده نشده است :
[اَ] (ع اِ) برادر : واجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی. (قرآن 20/30 - 31). در این وقت اخی و معتمدی ابوالقاسم ابراهیم بن عبدالله الحصری... برسولی فرستاده آمد. (تاریخ بیهقی).
[اَخ خ] (ع صوت ) کلمه ای است که در حالت ناخوشی و درد گویند. || (اِ) لغتی در اَخ بمعنی برادر.
[اِ] (ع اِ فعل) اسم فعل بمعنی بینداز.
[اِ] (ع صوت ) لفظی است که برای نشانیدن شتر گویند. و در فارسی «خِخ» متداول است.
[اَخ خ / اِخ خ] (ع اِ) پلیدی. چرک.
[اُ] () بوئیدن. (غیاث) (آنندراج).
[اُ] (صوت) صوتی است نمودن تألم را. || صوتی نمودن التذاذ را :
(اَ خْ یا اَ خّ) [ ع. ] (اِ.) برادر. ج. اخوان.
(اُ) (صت.) ۱- صوتی است که هنگام درد و سوزش بر زبان رانند. ۲- صوتی است برای نمودن خوشی و لذت.
(اسم صوت) [ax] در اظهار نفرت و کراهت گفته میشود؛ اَه.
(اسم) [عربی] [قدیمی] [ax] برادر.
(شبه جمله) ‹اوخ› [قدیمی] [ox] هنگام شادی، غم، درد، و تٲسف گفته میشود: ♦ اخاخی برداشتی ای گیجگاج / تا که کالای بدت یابد رواج (مولوی: ۶۰۳).
آخ حرف ندا ابراز درد است.