فرهنگ دهخدا

احلب دیا

[اِ لَ] (اِ)(1) در برهان قاطع آمده: به سریانی گیاهی است شیردار که در صحراها و بیشتر در کنار جویها روید و رنگ ساق آن بسرخی مایل است و آن را بشیرازی «گاو نبطونک» خوانند و گویند اگر گاو قدری از آن بخورد بمیرد و گوسفند را مضرّتی نرساند. شیر آن قلع دندان میکند بی درد. اگر دو درم از شیر آن بکسی دهند البته بکشد. قوبا و جرب را نافع باشد - انتهی. در تحفهء حکیم مؤمن آمده: احلب دیا بسریانی اسم شبرم است - انتهی. و آن را احلب دیای رومی نیز گویند. شیرواره. فلفل الخواص. فربیون (دمشقی). حب الملوک. قلقل الخواص.

فرهنگ عمید

احلب دیا

(اسم) [معرب. مٲخوذ از لاتینی] (زیست‌شناسی) [ehlabdiyā] = فرفیون

واژه های نزدیک