[اِ] (ع مص) احلام مرأه؛ فرزندان حلیم زادن زن.

[اَ] (ع اِ) جِ حِلْم. بردباریها. سکون ها. وقارها. عقلها. || جِ حُلْم. خوابهای شیطانی. (ملخص اللغات حسن خطیب). بنات اللیل. (المرصع). بنات الکری. (المرصع). خوابها. خواب های شوریده که آن را تعبیری نتوان کرد. (مؤیدالفضلاء). خوابهای پریشان. هر آنچه شخص خفته در خواب بیند. || جِ حُلْم، بمعنی آرمیدن در خواب، و آن علامت بلوغ است. || جِ حلیم. بردباران. || اجسام. و واحد آن نیامده است. (منتهی الارب).

( اَ ) [ ع. ] ۱- (اِ.) شکیبایی‌ها، وقارها. ۲- خِردها. ۳- جِ حلم ؛ خواب‌ها، خواب‌های شیطانی. ۴- (ص.) جِ حلیم ؛ بردباران.

(اسم) [عربی] [ahlām] ۱. [جمعِ حِلم] = حِلم ۲. [جمعِ حُلم] = حُلم

اوهام، خواب، رویا، شوریده‌خواب‌ها بردباران، شکیبایان، صابران، صابرین

[دختر] (عربی) جمع حلم ، بردباری‌ها ، وقارها ، عقل‌ها ، جمع حلیم ، بردباران

فرهنگ آنلاین ویکی پدیا

احلام (ابهام‌زدایی)

احلام ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

  • احلام
  • احلام
  • احلام