[اَ] (ع اِ) جِ حُقُب و حُقب. روزگارها. سالهای هشتاد هشتاد. زمانهای دراز پی درپی. || جِ حَقَب، بمعنی پالان اشتر.

[اِ] (ع مص) احقاب معدن؛ نیافتن چیزی در کان. یافت نشدن چیزی در معدن. (منتهی الارب). || احقاب بعیر؛ تنگ بستن بر شتر. || در حقیبه نهادن. (تاج المصادر) (زوزنی). || در پس خود بستن شترسوار چیزی را. || پس خود بر شتر سوار کردن کسی را. (منتهی الارب).