[اِ] (ع مص) حاضر آوردن. (منتهی الارب). حاضر کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). فراخواندن. بخواندن. || دویدن اسب. (منتهی الارب) (تاج المصادر). دویدن اسب و آهو و غیره.

( اِ) [ ع. ] (مص م.) ۱- حاضر آوردن. ۲- فراخواندن، به حضور خواستن.

(اسم مصدر) [عربی] [ehzār] ۱. حاضر کردن. ۲. به حضور خواستن؛ فراخواندن. ⟨ احضار ارواح: فراخواندن روح‌های مردگان به‌وسیلۀ کسانی که مدعی هستند می‌توانند روح شخص مرده را حاضر کنند و از او پرسش‌هایی کنند.

جلب، دعوت، طلبیدن، فراخوانی

اِحضار یا فَراخوانی دعوتی است رسمی، که از طرف مقام قضایی برای یک شخص جهت حضور در مرجع قضایی به عمل می‌آید. احضار از ماده «حضر» و در لغت به‌معنای حاضر کردن و فراخواندن می‌باشد. مقام قضایی جهت بازجویی، پاسخ به اتهام، ادای شهادت یا هر امر دیگری، مدعاعلیه یا نماینده او یا شاهد دعوی و مانند آن‌ها را به وسیله احضارنامه یا احضاریه رسما و در زمان معین فرامی‌خواند.