[اِ] (ع مص) حاضر آوردن. (منتهی الارب). حاضر کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). فراخواندن. بخواندن. || دویدن اسب. (منتهی الارب) (تاج المصادر). دویدن اسب و آهو و غیره.
( اِ) [ ع. ] (مص م.) ۱- حاضر آوردن. ۲- فراخواندن، به حضور خواستن.
(اسم مصدر) [عربی] [ehzār] ۱. حاضر کردن. ۲. به حضور خواستن؛ فراخواندن. 〈 احضار ارواح: فراخواندن روحهای مردگان بهوسیلۀ کسانی که مدعی هستند میتوانند روح شخص مرده را حاضر کنند و از او پرسشهایی کنند.
جلب، دعوت، طلبیدن، فراخوانی