[اِ] (ع مص) استوار کردن. (زوزنی): احصاف امر؛ استوار و مستحکم کردن کار. احصاف حبل؛ استوار بستن رَسَن. (منتهی الارب). نیک تافتن رسن. (تاج المصادر). || احصاف ثوب؛ نیک بافتن جامه. (منتهی الارب). || گام نزدیک نهادن برفتن. بشتاب دویدن. (زوزنی). نیک دویدن. (تاج المصادر). || دور کردن. || بپایان رسانیدن.