[اَ دَ] (ع ص، اِ) کج پشت. (زوزنی). کوژ. (تفلیسی). مرد کوژپشت. (منتهی الارب). کُنج. (برهان). آنکه سینه اش فروشده و پشتش برآمده باشد. ضد اَقعس :
[اَ دَ] (ع اِ) از اعلام سگ و اسب است در عربی.
[اَ دَ] (اِخ) عالمی ریاضی و او راست: کامل فی الحساب.
[اَ دَ] (اِخ) کوهی است در دیار بنی فزاره و گفته اند کوهی است به مکه و بعضی گفته اند دو کوه است و هر یکی را نام احدب است. (مراصد).
(اَ دَ) [ ع. ] (ص.) ۱- گوژپشت. کسی که پشتش قوز و برآمدگی داشته باشد. ۲- شمشیر کج.
(صفت) [عربی] [قدیمی] [ahdab] ویژگی کسی که سینهاش فرورفته و پشتش برآمده است؛ گوژپشت: ♦ بس مبارز که زیر گرز تو کرد / پشت چون پشتِ مردمِ احدب (فرخی: ۱۴).
کوهان دار , گوژپشت