[اِ تِ] (ع مص) احتشام از؛ شرم داشتن از. بشکوهیدن از. استحیاء. (زمخشری). || بخشم آوردن. (منتهی الارب). || از کسی حشمت داشتن. (زوزنی). حشمت داشتن از کسی. (تاج المصادر). || خداوند خدم و حشم شدن ببزرگی. خداوند خادمان و فوج (؟) بودن. (غیاث). || شأن و شکوه. (غیاث). شُکُه. حشمت. || حشمت و شکوه داشتن. حشمت و احترام داشتن. (مؤید الفضلا).
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) حشمت و بزرگی یافتن. ۲- (اِ.) جاه و جلال.
(اسم مصدر) [عربی] [ehtešām] ۱. شکوه؛ جلال. ۲. [قدیمی] شرمگین شدن. ۳. [قدیمی] صاحب خدم و حشم شدن؛ حشمت و بزرگی و جاه و جلال یافتن. ۴. [قدیمی] شرم داشتن؛ حیا کردن.
بزرگی، جلال، حشمت، شکوه، شوکت، فره، مجد
احتشام با نام اصلی ابو نور احتشام الحق که با نام کاپیتان احتشام نیز شناخته میشد کارگردان فیلم اهل بنگلادش و پاکستان بود. وی از یکی از کارگردان پیشرو و برجسته سینمای بنگلادش و پاکستان بودهاست.