[اِ تِ] (ع مص) حرمت داشتن. (زوزنی) (منتهی الارب) (تاج المصادر). بزرگ داشتن. بزرگ داشت. پاس. توقیر. حرمت : او را به اکرام و احترام تمام به هرات آوردند. (ترجمهء تاریخ یمینی). پدر او را از هرات بحضرت آوردند و بنظر احترام ملاحظه فرمودند. (ترجمهء تاریخ یمینی).
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص م.) حرمت گذاشتن، بزرگ داشتن. ۲- (اِمص.) حرمت، بزرگداشت.
(اسم مصدر) [عربی] [ehterām] ۱. رفتاری که نشاندهندۀ بزرگداشت و گرامی داشتن کسی است. ۲. حرمت داشتن؛ گرامی بودن. 〈 احترامات فائقه: احترامات بیشتر و بهتر. Δ معمولاً در ذیل نامهها نوشته میشود.
آبرو، اعتبار، اعزاز، اکرام، بزرگداشت، پاس، تجلیل، تعظیم، تکریم، توقیر، حرمت، رعایت، عز، عزت، کرنش ≠ احتقار، خوارداشت
[دختر] (عربی) حرمت داشتن، محترم بودن؛ حرمت، پاس، بزرگداشت؛ رفتار و گفتاری که نشان دهندهی بزرگداشت و اهمیت دادن به کسی یا چیزی است
قدر , اعتبار , اقدام , رعايت ارزش , نظر , شهرت , ارجمندشمردن , لا يق دانستن , محترم شمردم , رابطه , نسبت , رجوع , مراجعه , احترام , ملا حظه , احترام گذاشتن به , محترم داشتن , بزرگداشت , بزرگداشتن
اِحتِرام احساسی مثبت از ارج نهادن و اعتنا به فرد یا شیای است که فرد احترامگذارنده آن را سزاوار احترام میشمارد.
ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎ ﺁﻣﺪﻩ: ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ: ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺷﻤﺎ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ. ﺷﻤﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﺪﻫﻴﺪ: ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺘﺎﻥ ﻣﻴﻤﻴﺮﺩ. ﺑﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﻧﺪ: ﺿﺮﺭ ﻣﺎﻟﻲ