[اَ] (ع اِ) جِ حِبر و حَبر. دانایان. (غیاث). دانشمندان: پدر او از اخیار عباد و احبار عُبّاد و اقطاب زهّاد بود. (ترجمهء تاریخ یمینی). || علمای یهود. || مدادها(1). || نشانها. || صورتها.

[اِ] (ع مص) نشان گذاشتن. || بسیارنبات گردیدن زمین. || شاد کردن. (منتهی الارب).

( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جمع حبر؛ ۱- دانشمندان، علما. ۲- پیشوایان روحانی یهود.

(اسم) [عربی، جمعِ حَبر و حِبر] [قدیمی] [ahbār] = حبر ha(e)br