[اَ] (ع اِ) بهرِ. برایِ: فعلتُ ذلک من اَجراکَ؛ کردم این کار را ازبهر تو. (منتهی الارب).
[اَ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از جریان. روان تر: اَجرا من السیل تحت اللیل.
[اِ] (از ع، اِ) اِجْراء. اجری. جری. راتبه. وظیفه. مرسوم. ادرار. و امروز جیره گویند. (حواشی چهارمقاله ص 4). و از آن راتبه و مستمری جنسی خواهند مقابل مواجب، که معنی راتبه و مستمری نقدی دهد و آن جنس بوده بر خلاف جامگی که نقد بوده است : پس مسلمه هر مردی را که بنشاند اندر آن شارستان روزی بداد و اجرا فرمود. (ترجمهء بلعمی). سالی در خدمت پادشاه روزگار گذاشتم... و از اجرا و جامگی یک من و یک دینار نیافتم. (چهارمقاله). یکی شقیق را گفت مردمان ملامت میکنند ترا و میگویند از دسترنج مردمان نان میخورد بیا تا من ترا اجرا کنم. (تذکره الاولیاء عطار).
(اسم مصدر) [عربی: اجراء] [ejrā] ۱. روا کردن امری؛ عمل کردن کاری طبق برنامۀ قبلی. ۲. [قدیمی] راندن. ۳. [قدیمی] جاری کردن آب؛ روان ساختن. ۴. (اسم) [قدیمی] مقرری سالیانه به مٲموران دیوان و سپاهیان.
ادا، ارتکاب، اعمال، انجام، ایفا بهجریانانداختن، بهکاربستن
اجرا میتواند به موارد زیر اشاره کند: