[اَ] (ع ص) محکم. (مهذب الاسماء). محکم بُن. (منتهی الارب). استوار. || قدیم. کهن: مجدٌ اثیل. || اصیل. آنکه و آنچه اصل بزرگ دارد. شریف.
[اَ یَ] (ع ص) بعیر اثیل؛ شتر بزرگ نَره. ج، ثیل.
[اُ ثَ] (ع اِ مصغر) تصغیر اَثل.
[اَ] (اِخ) محلی است در بلاد هذیل در تهامه. (معجم البلدان).
[اُ ثَ] (اِخ) موضعی است قرب مدینه و در آنجا چشمه ای است آل جعفربن ابیطالب را، و آن میان بدر و صفراء واقع است و ذواثیل نیز گفته میشود. || نیز موضعی است که اکثر ازآنِ بنی ضمره از قبیلهء کنانه میباشد. (معجم البلدان).
[اُ ثَیْ یِ] (اِخ) موضعی است از وادی شراج ریمه و اکثر آن از بنی ضمره است. (معجم البلدان).
( اَ) [ ع. ] (ص.) محکم، استوار.
(صفت) [عربی] [قدیمی] [asil] اصلدار؛ استوار و ریشهدار در شرف و اصلونسب.