[اَ] (ع اِ) جِ ثِنی. تاه ها. لاها. نوردها. || گشت های وادی. گشت های کوه. || نوردهای نامه. || شکسته ها. (وطواط). || میانه ها.
[اِ] (ع مص) ستودن. ثنا گفتن. (تاج المصادر): اثنی علیه. (منتهی الارب). افاضل جهان و شعرای عصر مبالغتها نموده و در اِثناء و اطرای او قصاید پرداخته. (ترجمهء تاریخ یمینی). || در سال ششم درآمدن (شتر): اثنی البعیر. (منتهی الارب). || دوم شدن دیگری را: یقال هذا واحد فاثنه؛ ای کن ثانیه. (منتهی الارب).
[اِثْ ثِ] (ع مص) دوتاه گردیدن. || خرامیدن. || بازگردیدن.
( اَ) [ ع. ] (اِ.) جِ ثنی ؛ میانهها، لاها.
درمدت , هنگام , درجريان , در طي