[اِ] (ع اِ) گناه. ذنب. وزر. بزه. جناح. معصیت. جرم. خطا. عصیان. ناشایست. || می. باده. (منتهی الارب). || قمار. || کاری که کردن آن ناروا باشد. (منتهی الارب). || آنچه که تحرز و اجتناب از آن شرعاً و طبعاً واجب باشد. (تعریفات). ج، آثام.
[اِ] (ع مص) گناه کردن. (منتهی الارب). گناهکار شدن. بزه مند شدن. (زوزنی).
[اَ] (ع مص) بزه شمردن بر کسی. گناهکار شمردن: اَثمهُ الله فی کذا؛ گناهکار شمراد او را خدای در این کار. (منتهی الارب).
( اِ) [ ع. ] (اِ.) ۱- گناه، خطا. ۲- کاری که کردن آن روا نباشد.
(اسم) [عربی، جمع: آثام] [قدیمی] [esm] گناه؛ بزه.
بزه، جرم، خطا، خطیئه، ذنب، سیئه، گناه، معصیت، منکر، ناشایست
بدکرداري , خلا ف , بزه , جرم , گناه , بدرفتاري , سوء عمل