[اِتْ تِ] (ع مص) پیوسته شدن. (زوزنی). پیوستن . بچیزی پیوستن. پیوسته شدن کار. (تاج المصادر). پیوستگی. رسیدن. اتحاد. التصاق. ملاصقت. تلاصق :

(اِ تِّ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) به هم وصل شدن، پیوستن. ۲- (اِمص.) پیوستگی.

(اسم مصدر) [عربی] [ettesāl] ۱. به هم وصل شدن؛ به هم رسیدن؛ به هم پیوستن. ۲. پیوستگی؛ ارتباط.

التصاق، الحاق، پیوستگی، پیوستن، پیوند، چسبیدگی، رسیدن، وصل ≠ انفصال

فراخواني , فراخواننده , ارتباط , مکاتبه , بستگي , اتصال , محل اتصال , تماس , تماس گرفتن , مقاربت , اميزش , مراوده , معامله , داد و ستد , رابطه نامشروع , رابطه , رابط

اتصال ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: