[ اَ جَ ] (ع اِ مرکب) نمر. (المزهر). پلنگ. ابوالابرَد. ابوجذامه. ابوالحریش.
[ اَ جَ ] (اِخ) کنیت اسلامی عمروبن هشام بن مغیرهء مخزومی. و بزمان جاهلیت کنیت او ابوالحکم و معروف به ابن الحنظلیه بود. او با رسول اکرم و دین مسلمانی دشمنی سخت میورزید و مسلمانان را می آزرد. و آنگاه که رسول صلوات اللهعلیه بمدینه هجرت فرمود مردم مکه را بجنگ اهل مدینه برمی آغالید. در غزوهء احد معاذبن عمروبن جموح و معاویه بن عفرا بر وی دست یافته او را بکشتند. او میان مسلمین مثل اعلای عناد و ستیزه است :
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [abujahl] = هندوانه 〈 هندوانۀ ابوجهل
عَمرو بن هشام بن مغیره مخزومی معروف به ابوجَهل از بازرگانان قریش و شخصی زیرک و شجاع بود و از اینرو «ابوالحکم» نیز خوانده میشد. به سبب دشمنی زیادش نسبت به پیامبر اسلام محمد ابن عبدالله و کشتن سمیه، مسلمانان او را «ابوجهل» میخواندند. وی در جنگ بدر در پنجاه و چهار سالگی کشته شد.