[اَ هَ / اُ هُ / اَ هُ / اِ هِ] (ع اِ) وهل. صفینه(1). و آن نوعی از عرعر و سرو کوهی و کوکلان و ورس و ارس و اورس است(2) و ثمر آنرا تخم وهل و جوزالابهل خوانند. و آن درختی است بزرگ(3) که برگش به گز (طرفا) و بارش به نبق ماند و جوهری او را بغلط عرعر شمرده است. (قاموس).(4) و آن بر دو صنف است قسمی برگش چون برگ سرو با خار بسیار و کوتاه(5) و قسمی به برگ مانند طرفا و طعمش چون طعم سرو(6). (شیخ الرئیس ابوعلی سینا). و ربنجنی گوید: ابهل چیزیست که زنان خورند تا بچه بیفکنند. و در تاج العروس به نقل از تهذیب گوید: ابهل غرب است که قطران از آن گیرند - انتهی. و دمشقی گوید: قسمی درخت است با بوئی تیز و آن به لُبنان بسیار باشد. و دانهء آنرا حب العرعر گویند(7). (منتهی الارب). و صاحب غیاث اللغات گوید: ابهل تخم سرو کوهی است که بهندی هاوبیر نامند :

(اِ هِ یا اُ هُ یا اَ هَ) [ ع. ] (اِ.) یکی از گونه‌های سرو کوهی جزو تیره ناژویان که در جنگل‌های شمال ایران موجود است. ارتفاعش یک تا دو متر است و دارای شاخه‌های متعدد نامنظم است. برگ‌هایش پایا، متقابل، فشرده به هم در چهار ردیف می‌باشد. میوه اش به بزرگی یک فندق، آب دار و به رنگ آبی تیره‌است که به طور آویخته بر روی دمگل ظاهر می‌گردد. و آن را به نام حب الخضراء می‌نامند.

(اسم) [عربی] ‹وهل› (زیست‌شناسی) [abhal] درختی از خانوادۀ سرو که در جنگل‌های شمال ایران می‌روید و میوۀ آن مصرف دارویی دارد؛ سرو کوهی؛ مای‌مرز.

مای‌مرز یا ابهل گونه‌ای از سرده ارس است از خانواده سرویان که بیشتر در کوههای مرکز و جنوب اروپا، غرب و مرکز آسیا و از شرق اسپانیا تا شرق سیبری در ارتفاع ۱۰۰۰ تا ۳۳۰۰ متر رشد می‌کند. مای‌مرز درختچه به‌شمار می‌آید و ارتفاع آن بین ۱ تا ۴ متر است.

واژه های نزدیک