[اَبْهْ / اَ بَهْ] (ع مص) یاد آوردن چیزی را. یا فراموش کردن و باز یاد آوردن. دریافتن چیزی که فراموش کرده باشند.

[اَ بَه ه] (ع ص) گلوگرفته. اَبحّ.

[اَ بَهْ] (ع اِ) رسوائی. ننگ. || (مص) شرم. شرم داشتن. (مصادر بیهقی).

[اَ بَ] (ترکی، پسوند) در بعض اعلام ترکی این کلمه چون مزید مؤخری آمده است و نمیدانم معنی آن چیست، اگر حرف اول آن مضموم باشد شاید همان کلمهء اُبه بمعنی ایل و طائفه و مخیم ایل یا طایقه باشد: آی ابه. ارسلان ابه. بک ابه. قتلغ ابه.

[اُ بِ] (اِخ)(1) جزیره ای است از گنگ بار(2)یونان بمغرب شبه جزیرهء یونان در دریای اژه که بقرون وسطی آنرا نگروپن(3) مینامیدند و کرسی آن کالسیس(4) است، دارای 18000 تن سکنه.

[اُبْ بَ / بِ] (ترکی، اِ) مخیم و طائفه و ایلی از ترک:

[اُبْ بَ] (اِخ) نام شهریست به افریقیه از ناحیهء اُرِبس و میان آن و قیروان سه روزه راه باشد. این شهر بکثرت فواکه مشهور و بدانجا زعفران زرع شود و از آن بلد است، ابوالقاسم عبدالرحمن بن عبدالمعطی بن احمد انصاری اُبّی و او از ابی حفص عمر بن اسماعیل برقی روایت کند و از او ابوجعفر احمدبن یحیی الجارودی به مصر روایت آرد. و نیز از آنجاست ابوالعباس احمدبن محمد الابّی ادیب و شاعر. وی به یمن مسافرت کرد و در آنجا درک صحبت الوزیر العیدی کرد و به مصر بازگشت و در آنجا اقامت گزید و هم در مصر به سال 598 ه . ق. درگذشت. (از معجم البلدان یاقوت). و رجوع به مراصدالاطلاع و روضات الجنات ص330 س39 شود.

[اَ بَهْ] (ع اِ) اَب. پدر.

[اِ بَهْ] (ع اِ) ننگ و گویند خشم. (مهذب الاسماء). ننگ و رسوائی. (منتهی الارب). آنچه از او شرم دارند.

(اسم) [ترکی] ‹اوبه› [ob[b]e] ۱. = آلاچیق ۲. جایی که طایفه‌ای چادرهای خود را برپا ساخته و در آنجا زندگی می‌کنند. ۳. [قدیمی، مجاز] طایفه؛ ایل.

شهر هابه در شهرستان ویرتن در استان لوکزامبورگ در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده‌است.