فرهنگ دهخدا

ابن الوقت

[اِ نُلْ وَ] (ع ص مرکب)ابن وقت. آنکه بمقتضای وقت کار کند و سابقه و لاحقه را اعتبار نکند. زمانه ساز. || آنکه از حاضر تمتع جوید بی نظری بگذشته و آینده. ابن وقت :

فرهنگ معین

ابن الوقت

(~. وَ) [ ع. ] (ص مر.) ۱- فرصت - طلب، آن کسی که هر لحظه رنگ عوض می‌کند. ۲- در اصطلاح صوفیان سالکی که فرصت را از دست ندهد و به انجام وظایف بپردازد و به گذشته و آینده توجهی نداشته باشد.

فرهنگ عمید

ابن الوقت

(صفت) [عربی] [ebnolvaqt] ۱. کسی که به مقتضای وقت و زمان کار می‌کند و وقت را غنیمت می‌شمارد؛ فرصت‌طلب. ۲. (تصوف) ویژگی صوفی‌ای که به زمان حال و گذشته توجه نمی‌کند و تنها به واردات غیبی توجه دارد و به ذکر حق می‌پردازد: ♦ صوفی ابن‌الوقت باشد ای رفیق / نیست فردا گفتن از شرط طریق (مولوی: ۴۰).

واژه های نزدیک