[اَ لَ] (ص، اِ) بگفتهء لغت نامه نویسان فارسی، اصل کلمهء ابلق عرب و بهمان معنی است و شاهد ذیل را نیز از سیف اسفرنگ می آورند :
(اَ لَ) (اِ.) گیاهی از تیره اسفناجیان که در بیابانهای خشک روید و شاخههای بسیار دارد و دارای دانههای دو شاخ است که باد آن را به آسانی از جا میکند.
(صفت) [ablak] ۱. ‹ابلوک› [قدیمی] = ابلق ۲. (اسم) (زیستشناسی) گیاهی با شاخههای باریک و برگها و دانههای ریز سهپهلو که در بیابانهای خشک میروید و با وزش باد از جا کنده میشود.