[اِ] (ع مص) مأیوس کردن. ناامید کردن. || ناامید شدن. نومید شدن. مأیوس گشتن. || آواز نکردن ناقه از غایت خواهش گشن. || متحیر و اندوهگین و شکسته خاطر گردیدن. شکسته و اندوهگین شدن. غمگین شدن. || خاموش ماندن از اندوه. || بریده حجت شدن.

(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [eblās] ۱. مٲیوس شدن؛ ناامید شدن. ۲. اندوهگین شدن.