[اَ] (ع ص، اِ) جِ بِلْی و بِلْو.

[اِ] (ع مص) نیکوداشت کردن. || نعمت دادن. احسان. انعام. منت. || دل کسی خوش کردن بسوگند. سوگند خوردن برای کسی. || سوگند دادن کسی را. || کفایت فرانمودن. || کهنه کردن. کهن کردن. فرسوده کردن. پوسانیدن. || اشتر بر سر گور بستن تا بمیرد. || خبر دادن. آگاهانیدن. || آزمودن. || آشکار کردن. || ظاهر کردن بر کسی عذر خود را و قبول کردن او آنرا.

( اِ) [ ع. ] (مص ل.) ۱- عذر خود را بیان کردن. ۲- سوگند خوردن. ۳- ادا کردن. ۴- پذیرفتن.